تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه

ساخت وبلاگ
یکشنبه نوزدهم فروردین ۱۴۰۳ | 13:27 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - فارسی یـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــازدهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم. درس کبـــــــــــــــــــوتر طـــوق دارموضوع اصلي درس: آشنايي با قسمتي از کليله و دمنه که مفهوم همکاري و دوستي را بيان مي کند.و آداب، فرهنگ وتجربیات را به نسل آینده، منتقل می کند.زاویه ی دید داستان:دانای کل(سوم شخص مفرد)تاريخ ادبيات:٭ کليله و دمنه:يکي از آثار ارزشمند نثرِ فارسي کليله و دمنه ی ابوالمعالي نصر الله منشي است اين اثر، مشتمل بر حکمت و معارف بشري است که بر زبان تمثيل و در قالب داستان بيان مي شود. داستان ها ،از زبان حيوانات به ويژه دو شغال به نام هاي «کليله» و «دمنه» نقل مي گردد. اصل کتاب کليله و دمنه، هندي بوده است.پس از اسلام، ابن مُقفّع، ترجمه ي پَهلَوي اين اثر را به عربي و نصر الله منشي متنِ عربي آن را در قرنِ ششم، به فارسي برگردانده ، بر آن نکته هاي فراوان افزوده است. کليله و دمنه، کتابي تعليمي و در بردارنده ي آيات، روايات، اشعار فارسي و عربي و نکته هاي اخلاقي و اجتماعیِ بسيار است.اصلِ کتاب، به زبان هندی بوده که در حدودِ صد تا پانصدِ پیش از میلاد نوشته شده است.....................................................................................................................................................البته در این داستان ،راوی خودِ نصرالله منشی است که در درس، راوی دوّمی هم وجود دارد که همان،زاغ است..................................................................................................... تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه...ادامه مطلب
ما را در سایت تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosein20122012 بازدید : 2 تاريخ : پنجشنبه 30 فروردين 1403 ساعت: 13:13

سه شنبه هشتم اسفند ۱۴۰۲ | 7:12 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - چهارشنبه نوزدهم بهمن ۱۴۰۱ | 14:1 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - نظرات معنی و نکات درس: ( حمله ی حیدری)، فارسی2، پایه ی یازدهمحماسه دو گونه است : طبیعی و مصنوع، یکی از حماسه های مصنوعی و سنّتی حمله ی حیدری از باذل مشهدی ( در گذشته به سال 1123 هجری قمری در دهلی هند) است . شاعر در این منظومه، به شرح زندگی و جنگ های پیامبر (ص)، خلفای راشدین ،تا پایانِ خلافتِ عثمان ، پرداخته است . قسمتی از این منظومه را که توصیف نبردِ حضرت علی(ع) با عمرو بن عبدود است ،می خوانیم.شاعر تحتِ تأثیرِ حماسه های ملّی، این حماسه ی دینی را با دخل و تصرّف در اصلِ موضوع و آرایش صحنه ی نبرد به شیوه ی شاهنامه سروده است .حمله ی حیدری1- دلیرانِ میدان، گشوده نظر/ که بر کینه اوّل که بندد کمردلیران : پهلوانان و دلاور مرداننظر : مجاز از چشمگشوده نظر : کنایه است از چشم انتظار بودن*که:جناس همسان،اوّلی حرف ربط و دومی : چه کسی؟که (دومی) : نهاد ، ضمیر پرسشیکینه : دشمنیبندد کمر : کنایه است از آماده شدن برای انجام کاری ، همّت کردن ، اقدام کردنمعنی : دلاوران و جنگجویانِ میدان، همه منتظر بودند که ببینند چه کسی ابتدا جنگ را آغاز می کندو بر دشمنی اصرار می ورزد؟منظور از جنگ در اینجا ، جنگِ احزاب یا همان خندق است.2--که ناگاه عمرو، آن سپهر نبرد/ برانگیخت اَبرَش برافشاند گردعَمرو : عَمر و عُمَر هر دو اسم خاص هستند در عربی برای این که شکل مکتوبِ آن ها با هم اشتباه نشود به اوّلی یک حرف « و » اضافه می کنند امّا این « و » تلفظ نمی شود .* عمرو به سپهرنبرد تشبیه شده که البته ا تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه...ادامه مطلب
ما را در سایت تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosein20122012 بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 16 فروردين 1403 ساعت: 15:34

سه شنبه هشتم اسفند ۱۴۰۲ | 7:16 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - معنی درس : گُرد آفرید فارسی دهم.رزم سهراب با گُردآفرید1-چو آگاه شد دختر گُژدَهَم كه سالار آن انجمن گشت كم‏،معنی:وقتی که گردآفرید(دختر گژدهم)باخبر شد/که فرمانده ی آن ها(هجیر) اسیر شده است ،2- زنى بود برسان گُردى سوار هميشه به جنگ اندرون نامدار،معنی:او(گردآفرید)زنی بود که مانند پهلوانی سوارکار/ همیشه در جنگ ها معروف و زبانزَد بود،3-كجا نام او بود گرد آفريد زمانه ز مادر چنين ناوريد.معنی:که نام او گردآفرید بود / و روزگار از مادر چنین فرزندی به دنیا نیاورده بود.4-چنان ننگش آمد ز كار هجير كه شد لاله رنگش به كردار قير.معنی: او چنان از اسارتِ هجیر سرافکنده شد/ که صورتِ سرخش از خشم مانند قیر ،سیاه گردید.5-بپوشيد درعِِ ِ سوارانِ جنگ نبود اندر آن كار جاى درنگ‏معنی:(گردآفرید) لباس و زره جنگجویان را پوشید/ زیرا در این جنگ ،جای توقّف و تعلّل نبود.6- فرود آمد از دژ به كردار شير كمر بر ميان ، بادپايى بزيرمعنی: از قلعه مانند شیری شجاع پایین آمد/در حالی که بر کمر، کمربند بسته و سوارِ اسب تندرویی بود.7- به پيش سپاه اندر آمد چو گرد چو رعدِ خروشان يكى وَيله كرد.معنی:سریع به نزد سپاه سهراب آمد/ و مانندِ صاعقه، فریادی کشید.8- كه گردان كدامند و جنگ آوران دليران و كار آزموده سران؟‏معنی: که پهلوانان و جنگجویانِ شما کجا هستند؟و دلیرمردان و افرادِ باتجربه ی شما چه کسانی هستند؟9- چو سهراب شيراُوژن او را بديد بخنديد و لب را به دندان گزيدمعنی:هنگامی که سهرابِ شیرافکن، گُردآفرید را دید/خندید و لبانش را به خاطرِ خشم و عصبانیت، گزید.10- بيامد دمان پيش تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه...ادامه مطلب
ما را در سایت تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosein20122012 بازدید : 9 تاريخ : پنجشنبه 16 فروردين 1403 ساعت: 15:34

جمعه سیزدهم بهمن ۱۴۰۲ | 9:35 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - معنی درسِ کـــــــــــــــاوه ی دادخــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــواه، درس دوازدهم. فارسی2.قالبِ شعر:مثنوی و وزن آن( فَعولُن فَعولُن فَعولُن فَعَل)مُتقارب مُثمّنِ محذوف.1- هنگامی که ضحّاک، پادشاهِ ایران شد،سالیانِ درازی (هزار سال)را به حُکمرانی گذراند.(در شاهنامه، ضحّاک، هزار سال حکومت کرده ،البته در شاهنامه، زمان و مکان، هُویتی عینی و آشکارندارد و منظور از هزار سال، تداومِ طولانیِ سیطره ی ظلم است.)2- رسم و آئینِ انسانهای دانا از میان رفت و دیو سیرتان ،به آرزویشان می رسیدند.(کام ،مجاز از آرزوو به کام رسیدن کنایه از به آرزو ها رسیدن)نکته:دربرخی نسخه ها و در کتابِ چاپِ97 در مصرع دوم، به جای کام، (نام) آمده که در این صورت، اینچنین معنی می شود:نامِ دیو سیرتان، مشهور و زبانزد شد.3- هنر و دانش بی ارزش شد و سِحر و خرافات ( امورِ بی پایه واساس) ارزشمند شد ، راستی، پنهانشد و فتنه و بدی روی کار آمد.4- روزگارِ درازی از حکومتِ ضحّاک، بدین گونه گذشت . لیکن زمانِ خواری و زبونی و به سختی اُفتادنش، نزدیک شد.(به تنگی فراز کشیدن، کنایه از خوار و ذلیل شدن و به سختی و فِلاکت اُفتادن)5- آن چنان شد که ضحّاک روز و شب(همیشه) از فریدون یاد می کرد و نگرانِ ظهور و قیامِ وی بود.(فریدون،فرزند آبتین و از نژادِ طهمورث)6-برای همین، از همه جای کشور ،بزرگان را فراخواند تا بتواندشُکوه و سربلندیِ خویش را حفظ کند و آسودهبه حکومتش ، ادامه دهد.(برای گرفتنِِ عهد و پیمانی دوباره از ایشان)7-سپس به دانایان و اهالیِ دین، چنین گفت: ای خردمندانِ هنرپرور و تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه...ادامه مطلب
ما را در سایت تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosein20122012 بازدید : 24 تاريخ : جمعه 4 اسفند 1402 ساعت: 14:34

جمعه سیزدهم بهمن ۱۴۰۲ | 9:38 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - معنیِ درسِ سیزدهم( خوان هشتم) ...کلاس دوازدهمخوان هشتمدرسِ سیزدهم ( خوان هشتم).......پایه ی دوازدهم3/2/1- بله ،یادم آمد ،داشتم خاطره ی آن شبی را می گفتم که ( مثلِ دیگر شبها ) تندی و شدتِ سرمای ِ زمستان ( ظلم و ستم ) ،بیداد می کرد .4- چه سرمایِ سختی بود !5-کوران و سوز و سرمای وحشتناکی بود.6- امّا ،خوش بختانه ،بالاخره سرپناهی یافتم .7- اگر چه بیرون از آنجا (قهوه خانه ) سردو تاریک بود به سردی وتیرگیِ ترس حاکم بر اجتماع ،8- ولی قهوه خانه گرم و روشن و امید دهنده بود به گرما و روشنی شرم حاکم بر مردمِ آنجا9- هم نوعان و رفقا، خون گرم وصمیمی بودند .10 – قهوه خانه گرم و آگاهی دهنده بود و مرد نقّال ،سخنانی مؤثّر و گیرا داشت . (آتشن پیغام:حس آمیزی)11- به راستی ،کانونی گرم وصمیمی بود.12/13/14/15- مرد نقّال ، آنکه صدا و سُخنی گرم و مؤثّر داشت /و سکوتی طنینانداز و مؤثّر / و سخنانش همچون داستانهایآشنایی که از شاهنامه می گفت، گرم و گیرا بود – راه می رفت و سخن می گفت .(صدای گرم:حس آمیزی)16 - چوب دستی همچون عصای گره دارِ درویشان در دستش؛17- با شور و شوق، داستان را نقل می کرد .18/19 – صحنه ی میدانِ کوچک قهوه خانه را گاه تند و گاه آرام طی می کرد.20/21 –دوستان ، همه خاموش بودند و مانند صدفی بر گردِ مروارید، دورِ نقّال، حلقه زده بودند.22- و با همه ی وجود گوش فرا میدادند.23- (نقّال می گفت : )حکایاتِ هفت خوان را فردوسی از زبان " آزاد سرو " از اهالی مرو بیان کرده24/25- یا به قولی از زبان ِ " ماخ سالار "،آن مردِ گرامی ، آن هراتیِ خوب و پاکدین روا تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه...ادامه مطلب
ما را در سایت تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosein20122012 بازدید : 26 تاريخ : جمعه 4 اسفند 1402 ساعت: 14:34

پنجشنبه بیست و ششم بهمن ۱۴۰۲ | 18:41 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - معنای ساده و روانِ اشعارِ درس: ســــــی مرغ و سیــــــمرغ1_ همه ی پرندگانِ دنیا ،(چه آنان که آشکار بودند و چه آنان که نهان بودند، )با هم جلسه ایتشکیل دادند.2-همگی به اتّفاق نظر ، به این نتیجه رسیدند که در این روزگار،هیچ سرزمینی بدونِ حاکم و پادشاهنیست.3-چرا باید سرزمینِ ما بدونِ پادشاه باشد؟بیشتر از این بدونِ پادشه بودن،درست نیست و خلافِقاعده و رسوم است.4-این مسیر و راهِ ناهموار، شیر مردِ شجاع و نیرومند و شِگرفی می خواهد. زیرا این راه ، طولانیاست و دریای عمیق و ژرفی پیشِ رو دارد.5- اگر چه گل بسیار زیبا و صاحب جمال است ، اما حُسن و زیبایی او چند روزی ببیش نیست و زوداز بین می رود ( اشاره به کوتاهی عمر گل ) .6- هر کسی که می تواند به درگاهِ با عظمت حق برسد و با او همراز شود، چگونه می تواند بهسببِ دلبستگی به چیز های نا چیز و بی ارزش از وصول به حق باز ماند؟7- پس از آن پرندگان دیگر، همگی ، از روی نادانی و بی خبری، عذر هایی ذکر کردند و ازرفتن،سَر باز زدند.8- هد هد گفت : در راهِ ما، هفت بیابان ( هفت مرحله ) وجود دارد . وقتی از این هفت مرحله گذشتیم، به درگاهِ سیمرغ خواهیم رسید .9- در جهان، هیچ کس از این راه باز نگشت . و کسی از مسافت و فاصله ی این راه ، آگاه نیست ...**********************************************************************************************************************************************وادی اول10- وقتی که به مرحله ی طلب برسی، هر لحظه با رنج و سختی های فراوانی رو برو می شوی .11- در وادیِ طلب، باید پادش تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه...ادامه مطلب
ما را در سایت تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosein20122012 بازدید : 19 تاريخ : جمعه 4 اسفند 1402 ساعت: 14:34

شنبه سی ام دی ۱۴۰۲ | 18:54 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - حمید سبزواری:حسین آقا مُمتحنی مشهور به حمید سبزواری ( زاده ی 1304 در سبزوار و در گذشته به سال 1395 در تهران )شاعر ایرانی بود که با عنوانِشاعرِ انقلاب، شناخته می شود.در سال 1393 نشانِ افتخارِ عرصه ی فرهنگ و هنر به او اهدا شد.وی شاعر اشعار مختلف حماسی،عرفانی،اعم ازقصیده،غزل،مثنوی،دوبیتی و رباعی است.اوّلین دفتر شعری او (سرودِ درد) نام دارد. از دیگر مچموعه شعرهایش،می توان به ( سرود سپیده، کاروان سپیده ، یادِ یاران ) اشاره کرد.وی در 91 سالگی بهدلیل کهولت سن و بیماری در گذشت.مقبره ی ایشان اکنون در زادگاهش،سبزوار قرار دارد.شعرِ (بانگ جَرَس) از سرود های زیبای سبزواری است که در آن، شاعر، پیوندِ میان انقلاب اسلامی ایران و مبارزاتِ و پایداری مردم فلسطین را به تصویرمی کِشد.۱- وقت است تا برگ سفر بر باره بندیم/ دل بر عبور از سدِّ خار و خاره بندیم.قلمرو زبانی: برگ: توشه و هر چیز مورد نیاز؛ مایحتاج و آذوقه / باره: اسب / بستن: سِفت کردن (بن ماضی: بست_بن مضارع: بند) / سد: بند /خار: هم آوا خوار: فرومایه / خاره: سنگ خارا، سنگ /قلمرو ادبی: قالب: مثنوی / وزن:( مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن مُستَفعِلُن فَع) /* برگ سفر بستن: کنایه از آماده ی سفر شدن / سدّ خار و خاره: اضافه تشبیهی / خار، خاره: جناس افزایشی / دل بستن: کنایه از : قصد کردن،شیفته و علاقه مند شدنبازگردانی: زمان آن است که توشه ی سفرمان را بر روی اَسبهایمان ببندیم؛ آماده سفر شویم و با دشواری ها، روباروی گردیم.پیام: تشویق به کوچ۲- از هر کران بانگ رحیل آید به گوشم / بانگ از جرس برخاست وایِ من تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه...ادامه مطلب
ما را در سایت تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosein20122012 بازدید : 33 تاريخ : چهارشنبه 4 بهمن 1402 ساعت: 11:53

یکشنبه یکم بهمن ۱۴۰۲ | 18:26 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - معنی و نکات درسِ گذر سیاوس از آتش....فارسی دوازدهم.......درسِ دوازدهم.........قسمت دوم..................................................................................................................................................تذکّر:برای رعایتِ امانت داری، برخی از ابیاتِ حذف شده در کتاب، در اینجا آمده، که برای حفظِشماره ی ابیاتِ کتاب، آن ها را بدونِ شماره آورده ام.....................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................................22-نخستين دميدن سيه شد زِ دود/ زَبانه بر آمد پس از دود ، زوددود ؛ زود : جناس ناهمسانسیه و دود:تناسبزبانه : زبانه ي آتش ، شعله ي آتش**معني : با نخستين دميدن در هيزم، همه ی فضا از دود سياه شد و پس از آن خيلي زود ، آتش،شعله ور گرديد ( زبانه كشيد ) ..............................................................................................................................................&a تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه...ادامه مطلب
ما را در سایت تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosein20122012 بازدید : 32 تاريخ : چهارشنبه 4 بهمن 1402 ساعت: 11:53

یکشنبه یکم بهمن ۱۴۰۲ | 18:30 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - قسمتِ اوّلگذر سياوش از آتش( يكي از شورانگيزترين و غم آلوده ترين ،داستان هاي شاهنامه ي فردوسي، سوگ سياوشاست . سياوش فرزند كاووس ، شاه خيره سرِ كياني است كه پس از تولّد،رستم او را به زابل بردهرسم پهلواني ، فرهيختگي و رزم و بزم بدو مي آموزد. در بازگشت، سودابه ،همسر كاووس شاه،به سياوش دل مي بندد امّا او كه آزرم و حيا و پاكدامني و عفاف آموخته است، تن به گناهنمی سپارد.و به همين دليل از جانبِ سودابه متّهم مي شود. سياوش، براي اثبات بي گناهي خويش از ميانآتش مي گذرد، واز اين آزمايش، سرافراز بيرون مي آيد. پس از چندي، ( براي دور ماندن از وسوسههاي سودابه و خيره سري هاي كاووس) داوطلبانه، از جانب پدر براي مقابله با افراسياب به سويتوران زمين مي رود. افراسياب گروگان هايي را به نزد او مي فرستد و سياوش صلح را مي پذيرد. ازديگر سو ،كاووس از سياوش مي خواهد كه گروگان ها را بكشد اما سياوش نمي پذيرد و به تورانپناه مي برد. در آنجا با جريره ، دختر پيران ويسه( وزير خردمند افراسياب) و فرنگيس، دخترافراسياب ازدواج مي كند، از جريره، فرود واز فرنگيس، كي خسرو، زاده مي شود. سياوش دو شهر"گنگ دژ" و"سياوش گرد" را در توران بنا مي نهد . پس از مدّتي به تحريك گرسيوز، ميانه یسیاوش و افراسياب به تيرگي مي گرايد و سرانجام، خونِ او در غربت و بي گناهي ريختهمی شود.).رستم نیز به خونخواهی سیاوش بر می خیزد و سودابه را می کشد و توران را به خاک وخون می کشد.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتذکّر:برخی از ابیاتی را که کتاب حذف نموده،در این تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه...ادامه مطلب
ما را در سایت تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosein20122012 بازدید : 35 تاريخ : چهارشنبه 4 بهمن 1402 ساعت: 11:53

پنجشنبه دوم آذر ۱۴۰۲ | 12:27 | حسیـــــن حسیــــن زاده میبدی - رس هفتم: جمال و کمال.بِدان که قرآن مانند است به بهشت جاودان؛ در بهشت از هزار گونه نعمت است و در قرآن از هزار گونه پند و حکمت است.قلمرو زبانی:بهشت:فردوس و جنّـتجاودان: کلمه ی دو تلفّظی . به معنیِ: پایدارجمال:زیبایی و نیکویی،خوش صورتیکمال: کامل بودن و شکوه و هیبت(جمال به زیباییِ ظاهری بر می گرددو و کمال به شکوه و زیباییِباطنی)قلمرو ادبیتشبیه: قرآن: مشبّه، مانند:ادات تشبیه بهشت :مشبّه بهسجع: نعمت و حکمت /قلمرو فکریاین را بِدان که قرآن مثلِ بهشت جاودان است. در بهشت هزار نوع نعمت وجود دارد و در قرآن هزار نوع پند و حکمت......................................................................................................................................................................................................................و مَثَلِ قرآن ، َمثَلِ آب است روان؛در آب، حیات تن ها بود و در قرآن حیات دل ها بود.قلمرو زبانیحیات: زندگی (حیاط: محوطة خانه)قلمرو ادبیمَثَلِ قرآن ، َمثَلِ آب است روان: تشبیه.آب حیاتِ تن ها بوَد و در قرآن حیاتِ دل ها:تشخیص.حیات:آرایه ی تکرار یا واژه آراییقلمرو فکریو قرآن مانند آب روان است ؛ آب موجب زندگیِ جسم هاست و قرآن، عاملِ زندگی دل ها و روان هاست.....................................................................................................................................................................................................................ای دوست! درمان کار خود کن واگر معاملت می کنی تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه...ادامه مطلب
ما را در سایت تکرار معنی درس کاوه ی دادخواه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hosein20122012 بازدید : 28 تاريخ : دوشنبه 13 آذر 1402 ساعت: 22:02